مدت زمان تخمینی مطالعه: 8 دقیقه

استارتاپ سیتی کجاست ؟ پیش از هرکاری میخوام داستان یک روز کاری معمولی خودم رو در متسون براتون توضیح بدم ، اینکه وقتی صبح بیدار میشم به چه چیزی فکر میکنم و وقتی که به دفتر کار میرم به چه کاری مشغولم و چه کسانی رو می بینم ، در نهایت میخوام یه کار جذاب انجام بدم و اون هم گفتن ایده ای هست که همین امشب ( نهم مرداد 1398) یهویی وقتی روی کاناپه لم داده بودم به ذهنم رسید !

روزت رو چطور شروع می کنی ؟

روز های من علاوه بر روز های خوب و بد شامل یه نوع دیگه از روزا هستن که بهش میگم روز های سگی! ترجیح میدم توی یه تایم دیگه درباره روزای سگی توضیح بدم به خاطر همین الان میرم سراغ یه روز خوب ، روزی که چشمتون رو باز می کنید و اولین چیزی که می بینید پیامک واریز به حساب بانکی هست 🙂

داخل پرانتز بهتون بگم : هر چقدر هم حالتون بد باشه یه پیامک کوچیک واریز به حساب بانکی میتونه روزتون رو همون لحظه از یه روز سگی به یه روز عالی تبدیل کنه ، هر کس هم بگه نه دروغ گفته

امروز روزی نبود که اول صبح پیامک واریز برام بیاد پس به نظرم یه روز معمولی رو شروع کردم ، اولین چیزی که بعد از بیدار شدن چک میکنم موبایلم هست ، کی پیامک داده؟ چند تا تیکت توی سایت اومده؟ چند تا کامنت خوردیم و رتبمون کجاست و این صحبتا…

مامی زحمت کشید و یک صبحونه مختصری در اختیار ما گذاشت و من در حال خوردن صبحانه بودم که داشتم به ساعت فکر میکردم که چقدر دیر شده! معمولا همکارا از من زودتر میرن دفتر و اونجا کارها رو پیگیری میکنن تا من خودم رو برسونم ، اینم بگم آدمای زیادی توی دفتر ما رفت و آمد دارند از گرافیک کار و طراح سایت و دیزاینر تا کارآموز و تازه کارهایی که اومدن تا یه مهارت جدید یاد بگیرن و بشن یه گوشه ای از بیزینس متسون یا کانون تبلیغاتی …

توی دفتر کار چیکار میکنید؟

داستان ما از جایی شروع میشه که میرسیم به دفتر کار و از اون لحظه باید کارها رو پیگیری کنیم ، کارها شامل پروژه های جدید هستند ، پشتیبانی مشتریان قبلی ، تولید محتوا برای وب سایت ، مدیریت و نگهداری از خود وب سایت ، جلوگیری از هک شدن سایت ، جواب دادن کامنت ها و درخواست های پشتیبانی و ….

بخوایم دونه دونه بررسی کنیم تعداد کارهایی که انجام میدیم سر به فلک میزاره ، با اینکه همه این کار در راستای یک هدف واحد هستند و یک مجموعه یعنی متسون رو شکل میدن ولی باید قبول کنیم که واقعا زمان بر هستند و فسفر زیادی از مغز میسوزونن .

زمان هایی هست که از فکر کردن خسته میشم تا جایی که نیاز دارم یه جایی باشم که هیچکس نباشه ، هیچ صدایی نیاد ، هیچکس باهام کار نداشته باشه و هیــــــــــچ کســـــو نبیــــــنم!

Matson Dadgar

چی باعث میشه یوقتایی انقدر ذهنت خسته بشه؟

خسته شدن و بریدن از کار تنها به خاطر یک عامل نیست !

  • کار کردن روی موضوعات متفاوت (10%)
  • مدیریت نیروی انسانی (10%)
  • فکر کردن به مسائل حاشیه ای (80%)

شاید براتون عجیب باشه بیشترین عاملی که توی فضای استارتاپ روی اعصاب میره همین مسائل حاشیه ای هستند ، چون نیروی انسانی رو میشه مدیریت کرد و پس از یه مدتی میفته کار میفته روی غلتک ، حتی موضوعات مختلف رو هم میشه با کمی مهارت و زبردستی مدیریت کرد که با مصرف کردن یه مقدار انرژی اونم حل میشه ، اما مسائل حاشیه ای! من بهش میگم غول مرحله اول و آخر ، حتی فقط غول مرحله آخر هم نیست چون از همون اول باهات هست تا اون آخر….

فکر کنم یادم رفت ؛ هنوز درباره فضای استارتاپ سیتی بهتون توضیح ندادم ، شاید اگه بیشتر با فضای استارتاپی آشنا بشید خودتون بگیرید قضیه چیه.

فضای استارتاپ دیگه چه کوفتیه؟

استارت آپ یه رقیب سرسخت برای کسب و کار های سنتیه ، توی کسب و کار سنتی مثل مغازه داری شما همیشه باید از یکسری قوانینی پیروی کنید ، اونهم اینه که هرگز کارتون از یه حدی بزرگ تر نمیشه!

اگر حتی یک مغازه 200 متری سر خیابون ولیعصر هم داشته باشید و پر از کالا باشه نهایتا در روز بتونید به 500 یا 600 نفر جوابگو باشید ، چون دیگه هر جایی یه کششی داره ، یه تعداد رفت و آمد خاصی داره و خلاصه این مغازه شما ممکنه هیچ وقت نتونه یک میلیون نفر مشتری رو در روز راه بندازه !

شاید بگید خب هیچ مغازه ای نمیتونه یه میلیون نفر مشتری رو در روز راه بندازه ، منتهی من دقیقا اومدم اینجا یه مدل جدید از کسب و کار بهتون معرفی کنم که میتونه در روز خیلی بیشتر از این عدد رو ساپورت کنه و به حد ترکیدن برسه.

ما توی استارت آپ همه قید و بند های کسب و کار های سنتی رو میندازیم توی سطل زباله ، دوست دارید براتون مثال بزنم؟

استارتاپ ها محدودیت تعداد مشتری را نمی پذیرند!

  • ما هیج محدودیتی در تعداد مشتریان روزانه نداریم!

وقتی از وب سایت و اینترنت صحبت می کنیم دیگه مثل مغازه نیست که یه تعداد مشتریای خاصی رو در روز جوابگو باشه ، بلکه هر چی بیشتر بهتر! هر چقدر میخوای ترافیک بریز توی سایتت.

  • وب سایت ما در هر ساعتی از شبانه روز فعال هست ، درِ مغازه ما همیشه بازه

اگه مغازه دار هستید حتما باید یه ساعتی رو در روز استراحت کنید ، این یعنی دیگه مشتریای شما هر تایمی از شبانه روز نمیتونن به شما سر بزنن ، ولی مشتریای یه کسب و کار اینترنتی مثل متسون حتی ساعت 3 نصفه شب هم میتونن برای ما پیغام بزارن یا اینکه اصلا برای اولین بار ما رو توی گوگل پیدا کنن.

  • وب سایت ما از هرجای دنیا قابل مشاهدس ، اگه همین الان به اون طرف کره زمین مهاجرت کنید بازم میتونید مشتری ما باشید

مغازه ی توی خیابون ولیعصر اگه خیلی زور بزنه ، فوقش بتونه کل استان رو تحت پوشش خودش قرار بده ، دیگه نمیتونه یه مشتری توی جزیره قشم یا مثلا یه مشتری جدید توی یه کشور دیگه کالا بفروشه ، ولی یه کسب و کار اینترنتی می تونه این کارو بکنه ، ما توی متسون علاوه بر تهران و قزوین از استان های کرج ، اصفهان ، زنجان ، لرستان ، جزیره قشم و حتی کشور های دیگه مثل آلمان، انگلستان و آمریکا هم مشتری داشتیم!

شاید این اولین باری باشه که اسم متسون به گوشتون می خوره منتهی همین متسون تونسته نیاز کاربران توی کشور های دیگه رو هم پاسخگو باشه ، حالا به این موضوع فکر کنید:

اگر متسون به جای وب سایت ، یه مغازه درندشت توی بهترین خیابون تهران میخرید که هم لاکچری باشه و هم رفت و آمدش زیاد باشه بازم می تونست توی کل کشور مشتری داشته باشه؟

طبیعتا بدون وب سایت و ابزار های کسب و کار اینترنتی این موضوع امکان پذیر نبود

به یه همچین فضای کاری میگن فضای استارتاپی

منظورت از مسائل حاشیه ای چیه؟

من کلا به هر عاملی که باعث بشه اصل موضوع کار به تعویق بیفته یا انجام نشه می گم حاشیه ، متاسفانه این حاشیه ها چه توی فضای استارتاپی و چه توی فضای کسب و کار سنتی زیادن ، توی کسب و کار سنتی که اصلا بیداد میکنه حالا خداروشکر خیلی از این مسائل توی استارتاپ دیگه وجود نداره ولی هنوز با همه این تفاسیر من حاشیه رو یکی از سرسخت ترین عامل های عدم پیشرفت کار میدونم.

یه چند تا حاشیه مثال بزن …

اولین چیزی که من همیشه باهاش درگیرم مسئله غذا خوردنه! الان تو ذهنتون تصور می کردید بخوام از یه چیز خیلی فلسفی و اجتماع گرایانه صحبت کنم؟ جا خوردید؟

غذا خوردن توی محیطی که توش زندگی میکنم نه برای من به عنوان یک استارتاپیست ، بلکه برای خود شما هم یکی از مهمترین دغدغه های روزمرس

  • چه غذایی بخورم که سالم باشه؟
  • مواد اولیه رو از کجا تهیه کنم؟
  • از کدوم رستوران / کترینگ سفارش بدم؟
  • چقدر باید وقت بزارم؟
  • چه تایمی اصلا وقت بزارم؟
  • روش طبخ درست غذا چیه؟
  • این غذاهایی که من میخورم اصلا ارزش غذایی داره؟

و هزار تا سوال دیگه که به نظر شاید خیلی ساده میان ولی به شخصه برای منی که دنبال راهکار های جدید هستم و همش توی ذهنم دارم دنبال یه تایمی هستم که به دغدغه های استارتاپ سیتی بپردازم میتونه خیلی حاشیه ای باشه ، در عین حال نمیشه غذا نخورد! نمیشه بگم من این یه هفته رو غذا نمیخورم فقط به کارم فکر میکنم ….. امکان پذیر نیست !

به نظر من باید یجایی تو این شهر باشه که براساس اینکه تو چی دوست داری و اینکه واقعا بدنت چی لازم داره برات سر وقتش غذا آماده کنه و بیاره تو فقط بخوری

Matson Dadgar

اگه همین الان به من بگید یه جا هست که اینکارو میکنه من میشم مشتری ثابتش ، برای یک سالم بهش سفارش میدم و پولشم نقدی پرداخت میکنم !

چون به شدت نیاز دارم وقتی موقع ناهار شد اصلا فکر نکنم الان چی باید بخورم؟ یا چجوری درست کنم؟ یا چقدر وقت و بزارم و هزارتا سوال مسخره دیگه که فقط حواس منو از کار پرت میکنه.

خب چرا از اسنپ فود سفارش نمیدی؟

یکی از دوستام هم اتفاقا اینو گفت ، اسنپ فود فقط یکی از گام های که من تو ذهنم هست رو برداشته و اونهم اینه که دیگه لازم نیست بری دم در رستوران یا زنگ بزنی ولی بقیه سوالام چی؟

اسنپ فود ارزش غذایی رو برای من رتبه بندی میکنه؟ اسنپ فود هر روز غذای منو خودش سر موقع حاضر می کنه بیاره؟ غذاهاش استاندارد هست؟

خب من بازم باید بشینم همه این کارارو خودم انجام بدم در نهایت به اسنپ فود یا چیلیوری یا هر سرویس آنلاین دیگه بگم اینو درست کن بیار اینجا ، دوباره هر وعده همین داستان ، تازه اسنپ فود به همون وعده هایی که خودش داده خیلی وقتا نمیتونه عمل کنه! الان این چیزایی که من دارم تو این مقاله مینویسم رو بهشون نشون بدی میگن حتما یارو یا دیوانس یا خیلی آرمانگرایانه فکر میکنه …

شاید خودم یه روز یه سرویس آنلاین راه بندازم که برای کل هفته شما برنامه غذایی درست کنه ، بر اساس ارزش غذایی و سلیقه شما و سر تایم بیاره دم در خونه با یه قیمت منطقی و مناسب تحویل بده آخر سرم خودش ظرفارو بشوره ، آشغالارم بزاره دم در ، یادتون باشه اینو کی گفتم بهتون.

بجز غذا خوردن مسئله حاشیه ای دیگه ای هم داری؟

این تازه اولیش بود ، میخوام با حاشیه های بیشتری آشناتون کنم و بعد ببرمتون توی استارتاپ سیتی 🙂

هر چی بیشتر مقاله استارتاپ سیتی رو می خونید ممکنه بیشتر گیج بشید که مسائلی که داریم چقدر پیش پا افتاده و سطحیه ، اما اگه با من موافقید یعنی دارید مثل من فکر می کنید و من از این موضوع خیلی خوشحالم ، ترجیح میدم قسمت اول استارتاپ سیتی رو همینجا تمومش کنم و شما رو دعوت کنم حاشیه هایی که نمیزاره درست فکر کنید رو برام کامنت کنید

خوب به دور و برتون نگاه کنید ، شما غرق در حاشیه ها هستید ، بزرگترین مسائل و حاشیه هایی که به نظرتون داره انرژی تون رو میگیره برام کامنت کنید من هم در قسمت دوم از استارتاپ سیتی میخوام همه حاشیه ها رو بریزم رو میز!

همین حالا برید سراغ قسمت دوم تا شگفت زده بشید ? ? ?

10 دیدگاه برای “استارتاپ سیتی و فراموشی دغدغه های روزمره – قسمت اول

  1. تصویر آواتار
    حمیدرضا ترکی گفته:

    سلام
    درواقع من خودم برای شما یه حاشیه ام آقای موسوی عزیز . ولی یه حاشیه شیرین ?
    اگه قراد باشه این حواشی نباشه پس فکر پیشرفت رو باید از ذهنت پاک کنی . باورتون میشه من بلعکس شما حتی به خوردن غذا هم فکر نمیکنم . از ساعت ۸ صبح تا ۱۰ شب به جز چایی چیزی نمیتونم بخورم. هم باید به سایتم رسیدگی کنم و هم به کارای دفتر و کلی چک برگشتی? اگه بدونی اینجا چه خبره
    در کل موفق و پیروز باشی
    حمیدرضا ترکی

  2. تصویر آواتار
    رضا گفته:

    سلام محمدحسین عزیز
    همون‌طور که خودت بهتر می‌دونی آخرین چیزی که هر کسب‌وکار نوپایی نیاز داره حواشیه. تمرکز و وقت گذاشتن لازمه‌ی کسب‌وکارهای جدیده. مثلا تو به خوبی تشخیص دادی که این وعده‌های غذایی داره وقت‌ات رو می‌گیره و می‌خوای این مشکل رو حل کنی. من اما، می‌گم پا رو یه قدم فراتر بذار و حتی از این هم بیخیال‌تر شو. شاید توی شرایط فعلی نیازی نباشه انقدر وقت برای انتخاب وعده‌ی غذایی گذاشت? به‌صورت موقت البته.
    در مورد چسبیدن به اصل قضیه و دوری از حواشی، من سبک زندگی‌ای رو که کتاب و فیلم “باشگاه مشت‌زنی” پیشنهاد می‌ده خیلی می‌پسندم.
    با آروزی موفقیت برای تو و کسب‌وکاری که داری?

    • تصویر آواتار
      سید محمد حسین موسوی دادگر گفته:

      مرسی از آقا رضای عزیز
      حتما باید فیلمی که گفتید رو تهیه کنم و ببینم ، منتهی برای بقیه ماجرا و گذر از حواشی دعوت میکنم قسمت دوم و سوم این مقاله رو حتما پیگیری کنید ، چون قراره به جاهای بهتری برسیم.

      با احترام

  3. تصویر آواتار
    Marzieh گفته:

    وقتی رو هدف متمرکز باشید حاشیه ها کمرنگ میشن
    .درست مثل رانندگی تو اتوبان توخط سبقت

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.